معنی فنی در تدوین
ترکی به فارسی
فنی
فرهنگ فارسی هوشیار
فندی هنری (صفت) منسوب و مربوط به فن: اداره آموزش و فنی و روستایی، کسی که بامور فنی مشغول است.
لغت نامه دهخدا
فنی. [ف َن ْ نی] (ص نسبی) منسوب به فن. آنچه مربوط به فن و صنعت و هنرباشد: کارگاه فنی. دانشکده ٔ فنی. || کسی که کارهای هنری و صنعتی کند: کارگر فنی. مدیر فنی.
فنی. [ف َ] (ع اِمص) ممال فنا. (یادداشت مؤلف):
ز بیم باد سموم و بلای ریگ روان
روان شخص همی کرد آرزوی فنی.
ادیب صابر.
فنی. [ف ُ نی ی] (ع اِ) ج ِ فناء. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به فِناء شود.
تنگ فنی
تنگ فنی. [ت َ ف َن ْ نی] (اِخ) دهی از دهستان بالاگریوه است که در بخش ملاوی شهرستان خرم آباد واقع است و 270 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
تدوین
تدوین. [ت َدْ] (ع مص) در دیوان نبشتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). || نام کسی را در دیوان سپاهیان نوشتن. (اقرب الموارد). || ترتیب دادن دیوان را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فراهم آوردن دیوان را. (اقرب الموارد) (المنجد). || ترتیب و تألیف و فراهم آوردگی. (ناظم الاطباء). جمع نمودن وتألیف کردن. (آنندراج) (غیاث اللغات):
اجسام ز اجرام و لطافت ز کثافت
تدوین زمین را و تداویر زمان را.
ناصرخسرو.
حل جدول
دیزالو
فرهنگ معین
منسوب و مربوط به فن، در فارسی کسی که در امور صنعتی مشغول به کار است. [خوانش: (فَ نّ) [ع.] (ص نسب.)]
فرهنگ عمید
مربوط به فن،
دارای تخصص دربارۀ فن خاصی،
براساس فن و تخصص خاص،
متخصص در تکنیک و صنعت،
فارسی به عربی
تقنی
عربی به فارسی
هنرمندانه , باهنر , مانند هنرپیشه و هنرمند
گویش مازندرانی
بینی دماغ
فارسی به ایتالیایی
tecnico
اصطلاحات سینمایی
تدوین مرحله ی بعد از اتمام فیلمبرداری است که نماها براساس خط داستانی فیلمنامه کنار هم چیده می شوند. دراین مرحله است که نماها وصداهای مختلف خط روشن وروانی پیدا می کنند. درتدوین، فیلم ضرباهنگ وریتم مورد نظر را پیدامی کند واندازه ی زمانی نما ونقطه ی قطع هر نما مشخص می شود، به گونه ای که انتقال از صحنه ای به صحنه ای دیگر نرم وبدون پرش وتوی ذوق زدن انجام پذیرد. « ایزنشتاین» از اولین نظریه پردازان عرصه ی تدوین است.
معادل ابجد
814